تقویم زخمی یا زخمی تقویم؟

تقویم زخمی یا زخمی تقویم؟

از زمانی که بچه بودم سفرهای نوروزی را دوست نداشته‌ام. آن موقع‌ها برای این بود که خاله دایی‌هایم می‌آمدند اهواز و همه دور هم جمع بودیم؛ یا در باغ و پارکی یا همین خانه‌هایمان.عاشق دورهمی‌های خانوادگی و وقت گذراندن و

یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی

یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی

بطن جامعه عجب غیر یک دست و ناهماهنگ و ناپایدار است! تا می‌آیم از تعریف دست و پنجه ی طلایی و شفا‌بخشم کیفور شوم با تهدید درآمدن پدرم و نسبت تنگاتنگم با زباله‌ها و دزدها رو‌به‌رو می شوم. به طرفت العینی از بالای ابرهای قداست پزشکانه ام به چاه فاضلاب دزدی بی‌وجدان و قاتلی بی‌همه چیز پرتاب می‌شوم. عجب دنیای دونی…