تصور کنید در مسیرتان برای رسیدن به نانوایی سر کوچه از کنار درختی با شکوفه‌های سفید رد می‌شوید. یا در ترافیک در لاین چسبیده به جدول بین دو بلوار هستید و شکوفه‌های ارغوانی چسبیده‌اند به شیشه‌ی ماشینتان. این تازه اسفند ماهش است. دو ماه دیگر تمام شهر بوی بهار نارنج می‌گیرد. بعد از آن نوبت توت خوردن از درخت‌های مسیر پیاده‌‍روی چمران یا کوچه‌های ارم یا هر کوچه‌ی دیگر می‌رسد. دو سه ماهی همه جا سبز سبز سبز است. یک سبزی که اوایل شفاف و تازه است بعد کم کم جا می‌افتد و تیره تر می‌شود. سبز این هفته واضحا با سبز هفته‌ی دیگر فرق دارد. نور آفتاب و رنگ آسمان هم فرق دارد. بعد از آن اعجاب انگیزترین طیف رنگی زرد قرمز نارنجی از بالای پل معالی آباد پدیدار می‌شود. به سمت چمران بروید یا قصردشت فرقی ندارد، می‌توانید لای درخت‌های پربرگ و نارنجی هم رانندگی کنید هم پیاده‌روی. اینجا نه به ترافیک بد و بی‌راه می‌گویید نه سر ظهر عینک آفتابی می‌زنید. حتی قرارهایتان را طوری تنظیم می‌کنید که بتوانید با کمترین سرعت و بیشترین دقت قصردشت را رانندگی کنید و ببینید و عکس‌های پشت فرمانی بگیرید و موزیک دلخواهتان را گوش بدهید. اینجا شیراز است و فرسنگ‌ها با شهری که من ازش آمده‌ام توفیر دارد.
اهواز همیشه یکجور سبز است. یک سبز ثابت بدون خط و خش. فقط اسفند و فروردین کمی سبزتر. ما برای دیدن کوچکترین اثری از طبیعت باید کوله بار سفر ببندیم و حداقل 500 کیلومتر از خانه و کاشانه دور شویم. آن هم معمولا فقط تابستان‌ها اتفاق می‌افتد و باز هم همه جا سبز است و گرم. ولی اینجا داخل خانه‌ام نشسته‌ام و درخت توی محوطه‌ی ساختمان هم جوانه می‌زند، هم سبز می‌شود، هم نارنجی و بعدش بی برگ می‌شود. این شگفت انگیز است. خارق العاده است؛ این همه طبیعت به من نزدیک است. این همه لمس کردنی و بوییدنی شده؛ این معجزه است. 

خیابان‌های شیراز خود طبیعت است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *