خیابان‌های شیراز خود طبیعت است

خیابان‌های شیراز خود طبیعت است

تصور کنید در مسیرتان برای رسیدن به نانوایی سر کوچه از کنار درختی با شکوفه‌های سفید رد می‌شوید. یا در ترافیک در لاین چسبیده به جدول بین دو بلوار هستید و شکوفه‌های ارغوانی چسبیده‌اند به شیشه‌ی ماشینتان. این تازه اسفند

یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی

یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی

بطن جامعه عجب غیر یک دست و ناهماهنگ و ناپایدار است! تا می‌آیم از تعریف دست و پنجه ی طلایی و شفا‌بخشم کیفور شوم با تهدید درآمدن پدرم و نسبت تنگاتنگم با زباله‌ها و دزدها رو‌به‌رو می شوم. به طرفت العینی از بالای ابرهای قداست پزشکانه ام به چاه فاضلاب دزدی بی‌وجدان و قاتلی بی‌همه چیز پرتاب می‌شوم. عجب دنیای دونی…